• خطبه ها
  • اشارت به حوادث بزرگ
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

اشارت به حوادث بزرگ

 « 457»

(150) (و من خطبة له (عليه ‏السلام) ) (يومئ ء فيها إلى الملاحم) وَ أَخَذُوا يَمِيناً وَ شِمَالًا طَعْناً فِي مَسَالِكِ الْغَيِّ وَ تَرْكاً لِمَذَاهِبِ الرُّشْدِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوا مَا هُوَ كَائِنٌ مُرْصَدٌ وَ لَا تَسْتَبْطِئُوا مَا يَجِي‏ءُ بِهِ الْغَدُ فَكَمْ مِنْ مُسْتَعْجِلٍ بِمَا إِنْ أَدْرَكَهُ وَدَّ أَنَّهُ لَمْ يُدْرِكْهُ  

« 458»

وَ مَا أَقْرَبَ الْيَوْمَ مِنْ تَبَاشِيرِ غَدٍ يَا قَوْمِ هَذَا إِبَّانُ وُرُودِ كُلِّ مَوْعُودٍ وَ دُنُوٍّ مِنْ طَلْعَةِ مَا لَا تَعْرِفُونَ أَلَا وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَكَهَا مِنَّا يَسْرِي فِيهَا بِسِرَاجٍ مُنِيرٍ وَ يَحْذُو فِيهَا عَلَى مِثَالِ الصَّالِحِينَ لِيَحُلَّ فِيهَا رِبْقاً وَ يُعْتِقَ فِيهَا رِقّاً وَ يَصْدَعَ شَعْباً وَ يَشْعَبَ صَدْعاً فِي سُتْرَةٍ عَنِ النَّاسِ لَا يُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ ثُمَّ لَيُشْحَذَنَّ فِيهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَيْنِ النَّصْلَ تُجْلَى بِالتَّنْزِيلِ أَبْصَارُهُمْ وَ يُرْمَى بِالتَّفْسِيرِ فِي مَسَامِعِهِمْ وَ يُغْبَقُونَ كَأْسَ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوحِ  

« 459»

(منها)وَ طَالَ الْأَمَدُ بِهِمْ لِيَسْتَكْمِلُوا الْخِزْيَ وَ يَسْتَوْجِبُوا الْغِيَرَ حَتَّى إِذَا اخْلَوْلَقَ الْأَجَلُ وَ اسْتَرَاحَ قَوْمٌ إِلَى الْفِتَنِ وَ اشْتَالُوا  

« 460»

عَنْ لِقَاحِ حَرْبِهِمْ لَمْ يَمُنُّوا عَلَى اللَّهِ بِالصَّبْرِ وَ لَمْ يَسْتَعْظِمُوا بَذْلَ أَنْفُسِهِمْ فِي الْحَقِّ حَتَّى إِذَا وَافَقَ وَارِدُ الْقَضَاءِ انْقِطَاعَ مُدَّةِ الْبَلَاءِ حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى أَسْيَافِهِمْ وَ دَانُوا لِرَبِّهِمْ بِأَمْرِ وَاعِظِهِمْ حَتَّى إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ (صلى‏ الله ‏عليه‏ و آله)رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الْأَعْقَابِ وَ غَالَتْهُمُ السُّبُلُ وَ اتَّكَلُوا عَلَى الْوَلَائِجِ وَ وَصَلُوا غَيْرَ الرَّحِمِ وَ هَجَرُوا السَّبَبَ الَّذِي أُمِرُوا بِمَوَدَّتِهِ وَ نَقَلُوا الْبِنَاءَ عَنْ رَصِّ أَسَاسِهِ فَبَنَوْهُ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ مَعَادِنُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ أَبْوَابُ كُلِّ ضَارِبٍ فِي غَمْرَةٍ قَدْ مَارُوا فِي الْحَيْرَةِ وَ ذَهَلُوا فِي السَّكْرَةِ عَلَى سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ مِنْ مُنْقَطِعٍ إِلَى الدُّنْيَا رَاكِنٍ أَوْ مُفَارِقٍ لِلدِّينِ مُبَايِنٍ .


ص458

 از خطبه ‏هاى آن حضرت عليه السّلام است كه در آن بفتنه و پيش آمدهاى سختى كه (بعد از آن بزرگوار) واقع شده است اشاره مى ‏فرمايد (و از غيبت امام زمان «عجّل اللّه فرجه» خبر مى ‏دهد):  قسمت أول خطبه (1) و (دنيا پرستان) گرفتند راههاى گمراهى را از راست و چپ و از راه هاى مستقيم هدايت و رستگارى چشم پوشيدند (در شاهراه قدم ننهاده بر اثر آن فتنه و فساد توليد گشته و بر نيكان ظلم و ستم روا داشته و خونهاى بنا حقّ خواهند ريخت) پس (شنوندگان از اين سخنان به شگفت آمده زمان پيدايش اين پيش آمدها را از آن حضرت پرستش نمودند، فرمود:) شتاب نداشته باشيد، تباهكاريهايى كه واقع خواهد شد و انتظار پيدايش آنها مى ‏رود و آنچه را كه فردا مى‏ آيد (بعد از اين آشكار مي شود) دير مشماريد كه بسا شتاب كننده بچيزى چون آنرا دريابد آرزو كند كه كاش بآن نرسيده بود (اگر فتنه‏ هاى زمان بعد مى ‏ديديد آرزو مى ‏كرديد كه كاش در دنيا نبوديد، چنانكه ستمديدگان‏                        

  ص 459

آن ايّام چنين آرزو خواهند كرد) و چه بسيار نزديك است امروز آثار فردا (رسيدن آن وقائع و نشانه اى آن تباهكاريها از كردار مردم اين زمان هويدا است) (2) اى گروه مردم اين وقت، زمان آمدن هر موعودى است، و گاه نزديك شدن ديدار فتنه‏ هايى كه از آن آگاه نيستيد (اكنون كه در اوّل اسلام ديگران حقّ مرا غصب كرده و هر نالائقى ادّعاى مقام خلافت مى ‏نمايد، فتنه و فساد در سراسر عالم شروع شده، هر چه پيش برود در خواهيد يافت آنچه را كه بشما خبر مى‏ دهم) (3) آگاه باشيد كسيكه از ما (صاحب الزّمان عجّل اللّه تعالى فرجه) آن فتنه‏ ها را دريابد، در تاريكى آن فسادها با چراغى روشن (با نور امامت و ولايت) سير ميكند و بر رويّه نيكان رفتار مى‏ نمايد، تا در آن گرفتاريها بندى را بگشايد (گرفتار در ضلالت و گمراهى را نجات و رهائى دهد) و اسيرى را (از قيد جهل و نادانى) آزاد كند، و جمعيّت (گمراهى) را پراكنده سازد و پراكندگى (حقّ) را گرد آورد، در پنهانى از مردم كه اثر و نشانه او را جوينده نمى ‏بيند هر چند در پى او نظر افكند (هيچكس او را نخواهد ديد اگر چه سعى و كوشش بسيار بكار برد مگر كسيكه لياقت ملاقات داشته و حكمت الهيّه بر آن قرار گيرد) (4) پس گروهى در آن فتنه‏ها صيقلى مي شوند (هدايت و رستگارى يافته براى پيروى از آن بزرگوار آماده هستند) مانند صيقل دادن آهنگر شمشير را (بطوريكه) ديده ‏هاى آنها بنور قرآن جلاء داده و تفسير در گوش هايشان جا گرفته شود (در آيات قرآن تأمّل و تدبّر كنند، و تفسير را از اهلش مى ‏آموزند) و در شب جامم حكمت را بآنها بنوشانند بعد از اينكه در بامداد هم آشاميده باشند (اسباب سعادت و نيكبختى و علم و عمل براى آنان در آشكار و نهان آماده گردد. أللّهمّ اجعلنى من أنصاره و أعوانه و أتباعه و شيعته، و أرنى فى آل محمّد عليهم السّلام ما يأملون، و فى عدوّهم مّا يحذرون، إله الحقّ امين يا ذا الجلال و الإكرام، يا أرحم الرّاحمين).  

 ص460

قسمت  دوم از اين خطبه است (در باره مردم زمان جاهليّت و اصحاب پيغمبر اكرم): (پيش از پيدايش دين مقدّس اسلام ضلالت و گمراهى سراسر جهان را فرا گرفته بود و مردم به تباهكارى‏هاى بسيار مى ‏پرداختند) (5) و زمان (معصيت و نافرمانى) ايشان بطول انجاميد تا عذاب و كيفر را (براى خود) كامل گردانند (چنانكه در قرآن كريم س (3) ى (178) مى‏ فرمايد: وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً، وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ يعنى كسانيكه كافر شدند گمان نكنند كه مهلت ما براى آنان بهتر است، بلكه آنان را مهلت مى ‏دهيم تا هر چه مى‏ توانند معصيت و نافرمانى نمايند، و براى ايشان است عذاب رسوا كننده) و مستوجب پيش آمدهاى سخت روزگار گردند، تا اينكه نزديك شد زمان آنها بسر رسد،  

 ص461

و گروهى (از رؤساء و زمامدارانشان) به تباهكاريها دل بسته و از آن راحتى يافتند، و دستها را با شمشير بلند كردند تا آتش جنگ را بيفروزند (و مانند شتر ماده كه براى آبستن شدن دم بلند ميكند از هيچ كار زشتى پروا نداشتند، و گمان مى‏ كردند دنيا بهمين هرج و مرج باقى و برقرار خواهد ماند كه ناگاه پيغمبر اكرم مبعوث به رسالت گشته براى كندن ريشه فساد در عالم از هيچ گونه فداء كارى دريغ ننمود، و اصحاب و پيروان خويش را براى تبليغ و ترويج از دين مقدّس اسلام طورى تربيت فرمود كه) (6) شكيبائى (در سختيها و جنگيدن با دشمنان) را بر خدا منّت ننهادند، و جانبازيشان را در راه حقّ بزرگ نشمردند (عظمت و بزرگى دين خدا را در نظر گرفته و براى پيشرفت آن خود را ناچيز دانسته از هر گونه فداء كارى خوددارى ننمودند) تا زمانى كه قضاء و قدر الهىّ بسر رسيدن زمان بلاء و سختى را ايجاب نمود (مسلمانان توانا شده و دينشان شهره آفاق گرديد) (7) شمشير زدنشان (در جنگها) از روى بينائى بود (و براى ايمان بخدا و رسول نه از راه نادانى و شهوت) و بر اثر امر راهنما و پند دهنده ‏شان (پيغمبر اكرم) به پروردگارشان نزديك گشتند (اوامر و نواهى آن حضرت را پيروى نموده رضاء و خوشنودى خدا را بدست آوردند و بهمين منوال روزگار گذراندند) (8) تا زمانيكه خداوند رسول خود صلّى اللّه عليه و آله را قبض روح فرمود، گروهى به قهقرا برگشتند (به اوامر و نواهى حضرت رسول پشت كرده دوباره براه ضلالت و گمراهى قدم نهادند) و راهها (ى گمراهى) آنان را هلاك ساخت (در دنيا به تباهكارى و در آخرت بعذاب هميشگى گرفتار شدند) و بر آراء و انديشه‏هاى نادرست خود اعتقاد نمودند (احكام را از پيش خود نادرست بيان كرده و مردم را به پيروى از آن وادار مى ‏نمودند) (9) و از غير رحم و خويش (رسول اكرم) متابعت نمودند (براى شهوت رانى و دنيا پرستى امام عليه السّلام را خانه نشين كرده ديگران را كه لايق خلافت نبوده روى كار آوردند) و از سبب (وسيله هدايت و رستگارى يعنى اهل بيت حضرت رسول) كه مأمور به دوستى آن بودند، دورى كردند (در قرآن كريم س (42) ى (23) مى ‏فرمايد: ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا يعنى بگو من بر تبليغ رسالت از كسى مزد نمى‏ خواهم مگر دوست داشتن خويشان را. ابن عبّاس فرموده كه بعد از نزول اين آيه اصحاب گفتند: يا رسول اللّه خويشان شما كه آنها را دوست بايد داشت كيستند فرمود: علىّ و فاطمه و دو پسر ايشان حسن و حسين. ابن ابى الحديد در شرح خود بر نهج البلاغه در اينجا مى‏ گويد: اين جمله و هجروا السّبب الّذى أمروا بمودّته اشاره است به فرمايش پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله: خلّفت‏  ص462 فِيكم الثّقلين: كتاب اللّه و عترتى أهل بيتى حبلان مّمدودان من السّمآء إلى الأرض، لا يفترقان حتّى يردا علىّ الحوض يعنى دو چيز گرانبها ميان شما باقى گذاشتم يكى كتاب خدا و ديگرى خويشان و اهل بيتم كه دو ريسمان كشيده شده‏ اند از آسمان بزمين يعنى اين دو چيز اهل عالم را هادى و راهنما هستند كه از هم جدا نمى ‏شوند تا اينكه بر سر حوض در بهشت بر من وارد شوند. پس چون پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله در اينجا كتاب خدا و اهل بيتش را حبلان يعنى دو ريسمان فرموده، امير المؤمنين هم از اهل بيت بلفظ سبب تعبير نموده و سبب در لغت بمعنى ريسمان است) و ساختمان (دين و ايمان) را از بنياد استوارش انتقال داده آنرا در جائيكه سزاوار نبود ساختند (امام را كه پيغمبر اكرم از جانب خداوند متعال بخلافت تعيين فرموده عقب زده و اشخاص نالائقى را روى كار آوردند) ايشان كانهاى هر معصيت و گناه و درهاى هر وارد شده بسختى و نادانى هستند (پس هر كه باطل و نادرستى اراده كند از آنها پيروى مى ‏نمايد، زيرا ايشان درهاى ضلالت و گمراهى و منشأ فتنه و فساد و اختلال امور دين و دنيا بودند) 10 در حيرت و سرگردانى (چون موج دريا) رفت و آمد داشتند (زيرا از حقّ دست كشيده پيرو پيشواى دين نبودند) و در بيهوشى (جهل و نادانى) به روش پيروان فرعون (از عذاب و كيفر كردار خود) غافل بودند (چنانكه فرعونيان به بنى اسرائيل ظلم و ستم روا داشته با حضرت موسى كه آنها را بسوى خدا دعوت مى‏ فرمود دشمنى كردند، و در دنيا و آخرت بعذاب الهىّ مبتلى گشتند، ايشان هم از پيشوايان هدايت و رستگارى پيروى نكرده و سختى كيفر را از ياد بردند) بعضى از آخرت چشم پوشيده بدنيا متوجّه شدند (مانند خلفاء) و برخى از دين دست كشيده (و از هدايت و رستگارى) جدا گشتند (مانند بنى اميّه).